[ هم دمــم ]

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

امشب با پنجمین نفر هم خداحافظی کردم

به پنجمین نفر هم گفتم التماس دعا گفتم وقتی نگاهت به حرم ابوفاضل افتاد به یادم

باش اما نمیدونم کی خودم میتونم به چشم ببینم...

امسال عجیب دلم هوایی شده

یه جوری که بعد خداحفظی و رفتن هرکس دلم گرفت و امشب اشکم دراومد

حسرت زمانی رو دارم که میتونستم برم و دلم به رفتن نبود

اما حالا چندسال که به معنای واقعی دلم پر میکشه واسه رفتن واسه دیدن اون جایی

که فقط درموردش شنیدم ولی هنوز دعوتم نکردن و من چقدر حسرت به دلم ...

 

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 روزهای نسبتا شلوغی رو میگذرونماینقدر ذهنم درگیر بوده که وقتی تو آسانسور دانشگاه با روپوش سلفی گرفتم و بعد اومدم به مامان نشوندادم، خودمم تعجب کردم!!! چقدر لاغر شدم!!! طبق معمول منو کشوند رو وزنه و دی [ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 

امروز اولین بار که اومدم دانشگاه

اومدم تو اتاق استاد خان 

اما خودش نیست...

 

تا چنددقیقه دیگه باید برم کلاس

شرایطی که شاید در آینده بخواد زیاد اتفاق بیفته شاید هم نه...

 

این روزا دارم یاد میگیرم به اتفاقات یهویی

شدن ها و نشدن ها

خونسردانه واکنش بدم...

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 بعد از یک ماه و نیم ماجرای پسرک تموم شد.خیلی چیزا فهمیدم. اینکه تو این تصمیمات هیچ کس جز خودم مسئول نیستحتی مامان و بابانمیگم برام راحته نه! مخصوصا من که سالیان سال بود دور هر ماجرای احساسی روخط قرمز [ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 حس میکنم بچه های کلاس کم کم بهم عادت کردناینو از زیاد "استاد" صدا زدن ها و با حوصله تر گوش دادن به حرفام حدس میزنم...استادخان همچنان اصرار داره که تو خیلی مهربانانه رفتار میکنی اما من نمیتونم غیراین [ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 استادخان داره میرهخبر جدیدی نیست اما کم کم داره به اون روز نزدیک میشهخبر جدید این که ویبریو هم داره میره!و من شوکه م... تو اون جمع من فقط با این دونفر راحت بودم و حالا طی چندماه آیندههر دونفر میرن و [ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 چندروز که دکتر خندان نیست و من باید پروتکل جدید رو خودم امتحان میکردمخودم مشکلاتش رو حل میکردم و در نهایت از اون ‌حالت مکعب مستطیلی که دکتردیده بود به گردالی های خوشگل زیر میکروسکوپ تبدیل میکردم.چون [ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 

تقریبا یک هفته است که اینترنت ها قطع شده!

هرچقدر دلم میخواد امید بیشتری برای اینجا بودن پیدا کنم روز به روز شرایط به شکلی

پیش میره که میبینم نمیشه. نمیتونم.

مامان بزرگ بیمارستان بستری شده. الان هم با نت همینجا و اکانت بیمارستانم تونستم

وصل بشم تا برای کلاس شنبه م مطالب رو بگیرم.

خودم این یه هفته داغون بودم. این ویروس لعنتی همه جا پخش شده.

حالا مامان بزرگ هم به بهانه همین ویروس درگیر شده و الان اینجاست

خدایی خودت کمک کن

الهی شفا همه مریض ها ...

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01

 روزهای سختی به ما گذشتاز اینترنت و ماجراهای عجیب غریبی که که یهویی به سرمون نازل کردن نمیگماز اتفاقی میگم که اینقدر برامون سنگین بود که همه خبرها رو فراموش کردیم!بعد از آخرین باری که با نت بیمارستان [ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:01